کتاب تاریخ ولی سونگو اثر آگوس سونیُوتو (Agus Sunyoto)، انواع داستان ها و حقایق تاریخی مهم و جالب را ارائه می دهد و محتویات و صفحات این کتاب یافته های تاریخی را به صورت روشن و قانع کننده کشف می کند.
تجربه های زیادی در هنگام خواندن این کتاب کسب کرده ام. حداقل، تا کنون داستان ولی سونگو از دهان به دهان بر اساس منابع تأیید نشده شنیده ام، لذا سطح اعتبار آن نیز پایین می باشد. همین داستان در سطح یک افسانه است که به طور گسترده ای در هر سخنرانی و حتی در نوشتن کتاب، به ویژه مربوط به گسترش اسلام در نوسانتارا، مورد استفاده مان قرار می گرفت. ولی با خواندن کتاب به نام "اطلس ولی سونگو: نخستین کتابی است که ولی سونگو را به عنوان حقیقت تاریخی کشف کرده است"، شواهد تاریخی متقاعد را در مورد تاریخ ولی سونگو دریافته ایم، به طوری که از سطح اعتبار بالاتری برخوردار است. بنابراین، حضور ولی سونگو را دیگر نمی توان در حاشیه از تاریخ همانگونه که رخ داده است، قرار داد.
در خواندن تاریخ از ولی سونگو، تا کنون همیشه میان اسطوره و واقعیت قرار داشته ایم و نتیجتاً، هنگامی که آن را ابلاغ می کردیم، مطمئن نبودیم. لکن، با به دست آوردن مبنای قوی تاریخی در این کتاب، اطمینان بیشتری را برای ابلاغ آن و مطالعه استراتژی تبلیغ آنها خواهیم داشت. و این برای نسل جوان ما که بسیار نقاد هستند، مهم است. زیرا، با شواهد تاریخی موجود، آنها به آسانی، مبارزه ولی سونگو را به عنوان پیشگامان ترویج و گسترش اسلام در نوسانتارا درک می کنند.
یافته های جالب توجه در مطالعه از این تاریخ، وجود باور کاپیتایان (Kapitayan) در جامعه جاوه باستان است. این باور به صورت اشتباه توسط مورخ هلندی به آنیمیسم – دینامیسم نامیده شده است. این باور، اگر چه ادیان بزرگ می آمدند و می رفتند، از بین نرفته است. ظاهرا، همین اعتقاد به توحید در کاپیتایان بود که جامعه جاوه و نوسانتارا به راحتی آموزه های توحیدی را از ولی سونگو پذیرفتند. ما و ولی سونگو می توانیم تعالیم کاپیتایان را قبول کنیم. زیرا، اهل سنت و جماعت دین را به صورت متناسب طبقه بندی می کنند، یعنی "الدین"، "المله" و "النحله". باور کاپیتایان در "النحله" طبقه بندی شده است، یعنی آثار آن موجود می باشد، ولی دیگر نمی دانیم که حاملان آن چه کسی بودند و آیین های مذهبی آن چگونه بود. با این حال، درس های زیادی موجود در آن را باید بگیریم و لازم است آن را حفظ نماییم تا دینداری ما ریشه قوی و مبنای تاریخی را داشته باشد.
البته، برای تبدیل شدن به یک مورخ اسلام نوسانتارا، به ظرفیت بیشتری نیاز دارد؛ غیر از مهارت در خواندن کتب عربی، به زبان باستانی جاوه نیز تسلط داشته باشد. بنابراین، منابع تاریخی را می توان از اسکریپت و زبان اصلی آن بازیابی نمود، نه از انواع نظرات ساخته شده توسط شرق شناسان که قطعا بسیاری از انحرافات در معنی و هدف واقعی از متن و تاریخ موجود رخ داده است. مورخ آگوس سونیوتو از این توانایی خواندن و تفسیر خلاق برخوردار است، بنابراین، از قدرت بر ارائه ولی سونگو به عنوان چهره های شایسته تاریخی که رفتار شخصی و روح مبارزه و همچنین استراتژی های تبلیغ اسلام الگو می باشد، برخوردار است. با قرار دادن ولی سونگو در این بستر تاریخی، به معنای قرار دادن آنها به عنوان "انسان ها" (نه خدایان در افسانه ها) است، بلکه آنها انسان هایی با رفتار عینی بودند که انسان های مدرن در این زمان می توانند الگو بگیرند و توسعه بدهند.
روش های تبلیغی اولیاء
واقعیت این است که اولیاء روش های تبلیغی یا استراتژی فرهنگی به صورت سیستماتیک تر، به خصوص نحوه مقابله با فرهنگ جاوه و نوسانتارا که به طور کلی بسیار قدیمی، قدرتمند، و مستحکم بود، تدوین نمودند. ظاهرا، اولیاء از یک روش بسیار عاقلانه و حکیمانه برخوردار بودند. آنها اسلام را دفعه واحده و از راه فوری معرفی نکردند، لذا، استراتژی های بلند مدت تدوین و فرموله نمودند. مهم نبود که اسلام را به کودکان معرفی کنند. زیرا، آنها آینده ملت هستند. در این مورد، البته پشتکار و صبر می طلبد.
در استراتژی تبلیغی مورد استفاده اولیای نه گانه و سپس مورد اجرا در جهان پسانترن (مدرسه دینی شبانه روزی)، روحانیون یا شخصیات دینی، دین را در اشکال مختلف یاد می دادند. در جهان پسانترن، فقه الاحکام جهت دانستن و اعمال ارزش های اسلامی به صورت دقیق و کامل به اجرا در آمد تا به مسلمانان معتقد و ملتزم تبدیل گردند. اما زمانی که وارد حوزه عمومی و محیط جامعه، فقه التبلیغ تطبیق می شود، آموزه های دینی به صورت نرم مطابق با شرایط مردم و سطح تحصیلات آنها اعمال می گردد. و بالاترین آن فقه الحکمه می باشد که در آن اسلام مورد پذیرش همه مردم قرار گرفت، نه تنها در میان عوام الناس، بلکه اشراف، از جمله روحانیون هندو و بودایی و اعتقادات دیگر پذیرفته شد.
اولیا همانند پیامبران، روحانیون محض نبودند که در گوشه عزلت و خوابگاه زندگی داشتند، بلکه از یک مکان به دیگری برای اکتشاف علم و در عین حال تبلیغ و ترویج اسلام، همیشه در حال سفر بودند. آنها مانند یک دریاچه، از معنویت عمیق و ذهن و قلب زلال برخوردار بودند. بنابراین، آنها همیشه مرجع کسانی بودند که نیاز به آرامش معنوی داشتند. علاوه بر این، آنها نیز مانند رودخانه هایی بودند که آب را از دریاچه به کل جامعه جاری ساختند تا آنهایی که به دور از چشمه و دریاچه بودند، معنویت شان از جریان آب لذت ببرند.
توانایی اولیا برای جلب اعتماد مردم از طریق سفرهای تبلیغی خسته ناپذیر به همراه تقدیر بسیار بالا از باورهای قدیمی، مانند هندو، بودایی، تانترایانا، کاپیتایان و غیره و بلوغ آنها در مدیریت فرهنگ، تبلیغ آنها را مورد پذیرش تقریبا کل جمعیت نوسانتارا قرار داد. علاوه بر این، همانطور که در این کتاب ذکر می شود، هر ولی وظیفه و نقش خود را ایفا می کرد، به طوری که هیچ زمینه استراتژیک خارج از توجه آنها، اعم از مسایل معنوی، برنامه ریزی اجتماعی، استراتژی فرهنگی، مدیریت قدرت سیاسی، تلاش های توسعه اقتصادی، توسعه هنر، و غیره وجود نداشت.
استراتژی اولیا در گسترش دادن اسلام در سرزمین نوسانتارا با چند قدم های استراتژیک آغاز می شد. قدم نخست، تدریجی بود. هیچ آموزه ای وجود نداشت که اجرای آن ناگهانی بود، همه از طریق فرایند انطباق طی می شد، و حتی گاهی اوقات به صورت ظاهری مخالف اسلام مشاهده گردید، ولی این فقط یک استراتژی بود. برای مثال، آنها به نوشیدن شراب، خوردن گوشت خوک، و یا باور داشتن به ارواح نیاکان و خدایان رها می شدند. به تدریج، رفتارهای آنها را به راه راست هدایت می کردند.
گام دوم عبارت بود از عدم الحرج (عدم وارد کردن صدمه). اولیای مروج اسلام سنت مردم و حتی باورهای آنها را مورد آزار و اذیت قرار ندادند، بلکه همه آن را با یک راه و روش اسلامی تقویت می کردند.
اولیا به خوبی از این امر آگاه بودند که این نوسانتارایی چند قومی، چند فرهنگی و چند زبانی برای آنها از فیوضات بی نهایت الهی است. و این به جز طبیعت زیبا، آب و هوای گرمسیری، غیر افراطی، یعنی نه خیلی داغ و نه خیلی سرد، می باشد. تنوع زیستی بسیار غنی از منابع معدنی را نیز نباید فراموش کرد. این درک آنها بود، بنابراین، شکر خدا را با عدم تخریب فرهنگ های موجود به نام اسلام و غیره، به جا آوردند. و این با آیه 40 از سوره نمل سازگاری دارد که خدا می فرماید: "هَذا مِن فَضلِ رَبّی لِیَبلُوَنِی ءَأشکُرُ أم أکفُر"؛ این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت او را به جا می آورم یا کفران می کنم؟
البته، این هدیه عظیم با حفظ و توسعه آن قابل سپاسگزاری است، نه انکار با حذف و نابودی آن به نام حفظ اصالت دین یا به نام مدرنیته. اسلام به منظور حفظ، غنی سازی و تقویت میراث فرهنگی نوسانتارا حضور پیدا کرد تا بتواند در کنار سایر تمدن های جهان بایستد.
توسعه آموزه های اولیا
علمای نوسانتارا به عنوان ادامه دهندگان ولی سونگو حکیمانه به دنبال حفظ آموزه ها و استراتژی سلف خود بوده و هستند. پسانترن عبارت است از نهاد آموزشی دین میراث ولی سونگو. پسانترن انواع علوم، از جمله دینی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و غیره را یاد می دهد. از این پسانترن است که علمای اسلامی، شاعران معروف، شهرداران، معلمان، پادشاهان و جنگاوران ظهور پیدا کردند. زیرا، پسانترن تنها نهاد تعلیم و تربیت اسلامی در آن زمان بود. لذا، این را می توان درک کرد که چرا نفوذ اولیا و علما در میان سلاطین یا پادشاهان بسیار بزرگ بود. از همین پسانترن بود که کتاب های بزرگ اولیا، علما و شاعران به تحریر در آمد.
پسانترن یا مدرسه شبانه روزی از همان ابتدا سعی ادامه و توسعه این میراث اولیا را داشت. بنابراین، آنچه را که اولیا شروع کردند، همچنان با هر نحوی و پر از خطر حفظ و توسعه می گردد، به ویژه هنگامی که دوره مدرن در عصر جهانی فرا برسد که مرزهای هویت قومی، فرهنگی، زبانی، دینی و ارضی نابود می شود.
حضور مدرنیستهای اسلامی که ماموریت ویژه ای برای حفظ خلوص و ناب بودن اسلام داشتند، خود به خود آموزه ها و آرامگاه های اولیا را هدف اصلی زیر سوال بردن و بی حرمتی قرار دادند. سازمان نهضت العلماء به عنوان ادامه دهنده تعالیم ولی سونگو، برای حفظ این سنت با خطر بزرگ، چه از لحاظ اعتقادی و چه از نگاه ایدئولوژیک، جلو آمدند. از لحاظ اعتقادی، گزینه راه میانه توسط نهضت العلماء، در فرهنگ محلی، اعم از سیستم اعتقادی، هنر و فرهنگ، و سنت آن، بیش از حد ملایم تلقی می شود. نهضت العلماء با این موضعگیری، به عابد ارواح اجداد، سازنده بدعت و معتقد به وجود خدایی جز الله، متهم شده است. بله، نهضیین (طرفداران و پیروان نهضت العلماء) و جوامع پسانترن با ساخت مقبره های ولی سونگو و نگهداری آن جهت یادآوری از شایستگی های آنها، به حفظ از اصالت آموزه های آنها و احترام به آنها پرداخته اند. بنابراین، نهضت العلماء از نگاه گروه های مدرنیست اسلامی که پریتن هستند، دچار بیماری "تخیل"، "بدعت" و "خرافات" شده است.
متاسفانه، این اتهامات توسط دانشمندان علوم اجتماعی با گرایش تفکر پوزیتیویستی که اسلام نوسانتارا را اسلام متأثر از فرهنگ محلی، نیمه آنیمیست و سنتی می دانستند، تشدید می شد. از آنجا که موضع نهضت العلماء از مبنای اعتقادی خود، برخوردار بود، لذا آن سنت با همه خطرات توهین و شکایات، همچنان به اجرا در آمد. در این اواخر ثابت شد که گزینه نهضت العلماء درست بود، به ویژه هنگامی که حرکت پست مدرنیسم که فرهنگ های محلی را احترام می گذاشتند، ظهور پیدا کرد. دانشمندان همچنین آنچه که به دانش محلی ناشی از حکمت محلی (فرهنگ های محلی) نامیده شد را معرفی نمودند. از آن زمان به بعد، هیچ حمله ای به نهضت العلماء در حفظ این سنت های محلی، وارد نشده است. دانشمندان علوم اجتماعی نیز در مورد چند فرهنگی به عنوان اساس فرهنگ و زندگی خوب صحبت می کردند، و حتی پیشنهاد می کردند که در مدارس تدریس گردد. مسیر رشد فرهنگ به گرایش مورد توسعه نهضت العلماء به ارث رسیده از نسل ولی سونگو، پیش می رفت.
اولیاء آموزه های اهل سنت و جماعت را به ارمغان آوردند که با شرایط ملت متنوع اندونزی تناسب پیدا کرد. علاوه بر این، از آغاز، اهل سنت و جماعت مذهبی بود که به تعلیم صلح و آرامش پرداخته، درک درستی را برای آشتی دادن جهان علمی با جهان سیاست و معنویت به منظور ساخت تمدن اسلامی، توسعه داده است.
علاوه بر این، نهضت العلماء همچنین دارای موضع "متوسط" (میانه روی)، متوازن (متعادل)، متسامح (مدارا) است. هر سه از اصول راه وسط است که قرآن آن را به عنوان امة وسطا (جوامع معتدل) ذکر کرده و قرآن چنین امتی را به عنوان خیر امت (بهترین جوامع) معرفی نموده است. بر این اساس، موضع نهضت العلماء گزینش شده است. این گزینه بر اساس دوست داشتن و دوست نداشتن نیست، ولی بر استدلال و برهان کلامی استوار است، یعنی بر اساس دعوت اسلام و نیز دلایل ایدئولوژیک، و حتی بر اساس ملاحظات معرفت شناختی بنا شده است. این یک استراتژی فرهنگی اسلامی برای تقویت موقعیت ملیت است. پنچاسیلا (Pancasila یا اصل پنج گاه) با تمام مشتقات آن در سیاست، اقتصاد و فرهنگ، راه میانه است. پذیرش نهضت العلماء از پنچاسیلا عبارت است از گزینه راه میانه در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی.
در نهایت، این کتاب یک منبع و مرجع مهمی است که لازم خوانده شود، نه تنها توسط دانشگاهیان، بلکه داعیان، مبلغان، فرهنگیان و فعالان اجتماعی، تا استراتژی فرهنگی و اقدامات توسعه جامعه که توسط ولی سونگو انجام می شد، بتواند مجددا مورد مطالعه قرار گیرد.
پروفسور دکتر کیایی حاجی سعید عقیل سراج
(رئیس سابق سازمان اسلامی نهضت العلماء)
نظر شما